On December 13, 2013, Ali Hosseinian held his photo exhibition titled "The
Days After Tenth" in Ferdowsi gallery at Jahad University of Mashhad.
The exhibition includes three series : The Fortieth Day, Mashgh and Sabaya. "The
Fortieth Day" set are printed with dimensions of 50 by 75 cm, and the two sets
Mashgh and Sbaya in sizes 76 to 114 cm on emulsion paper.
The title of the Exhibition is a reference to the days reminding far remote yet
live events.
The set "The Days After Thenth" shows the feelings of the followers and lovers
of Ahlul Bayt (family of the Prophet Muhammad) on the days after the martyrdom
of Imam Hussein on Muharram 10, 61 AH, the days on which every year sad rituals
are held in their different forms and styles.
An introduction to the exhibition, by mehdi fazel:
Photographing an event which is a reference to another event, apart from its constraints and sensitivities, is more susceptible to the threat of superficiality and repetition than photographing the original event itself. Ashura is an event and Ashura mourning is a reference to that event. Photography of mourning, in many cases, is similar to illustrated reports. Going beyond superficial layers of the incident and avoiding a formalistic approach to a phenomenon which has an outstanding documentary aspect is essential for burrowing into the social and cultural motifs.
Two sets of " Mashgh " and " Sabaya ", with a documentary approach yet an expressive procedure, try to escape from the general and report-like aspects of Ashura photography and create a new dimension. A dimension which is supposed to help the audience to explore further and avoid mere representing of the events. And that is what Ashura photography is still lacking. Basically, and from a critical perspective, photographing the ceremonies and rituals of Ashura, to the extent that photographs simply deal with the outer surface and try to be dramatic, is unnecessary- unless the photography is approached from a specific artistic or philosophical perspective- since over the years, millions ( and perhaps billions ) of photos of these rituals have been taken and recorded. Ali Hosseinian, in his two sets, has taken the first step to pass this level and achieve a specific philosophical and artistic outlook.
Removing color from a space which has always placed an emphasis on colors (green, red, or white and red) as the forces of good and evil seems to be a good decision and is a step toward creating a more dramatic space which emphasizes the documentary and inner aspects of the event. Highlighting the dramatic aspects of the event and manners of its people, on the one hand, and placing emphasis on the whole story and space in which people have been unified, on the other hand, represents the two aspects of the same event. In other words, using closed view confined to characters who are supposed to be referred to without relying on color and open- space view of the people that have become a part of the whole works pretty good in coming close to the emotional background of the event.
Finally, hosseinian's photos are not supposed to make the audience aware of an incident or to provide pictorial information based on reality. The function of his photos is to acquaint the audience with a less noticed or neglected aspect of a familiar event and to deconstruct it.
فارسی
در تاریخ 22 آذر ماه 1392 ، علی حسینیان نمایشگاه
آثار عکس خود را با عنوان "روز های بعد از دهم" در گالری فردوسی جهاد دانشگاهی مشهد
برپا کرد.
نمایشگاه دربرگیرنده سه مجموعه ی: روز چهلم، مشق و سبایا است که مجموعه ی"روز چهلم"
در ابعاد 50در75 سانتی متر و دو مجموعه ی "مشق" و "سبایا" در ابعاد 76در114 سانتی
متر بر روی کاغذ امولسیون چاپ گردیده اند.
عنوان نمایشگاه اشاره به روزهایی دارد که در خود سالیانی متمادی راجای داده اند و
یادآور جریانی دور اما بسیار زنده هستند.
به کلامی بسیار ساده، مجموعه "روزهای بعد از دهم"، حال و احوال پیروان و دوست داران
اهل بیت(خاندان حضرت محمد) بعد از کشته شدن امام حسین(ع) در دهمِ ماه محرمِ سال 61
هجری قمری را نشان می دهد. روزهایی که هر ساله مراسماتی محزون به شکل ها و سبک های
متفاوت در خود دارند.
مقدمه نمایشگاه ، به قلم مهدی فاضل:
عکاسی از واقعه ای که خود، ارجاعی به واقعه ی دیگر است، جدای از محدودیتها و حساسیتهای
آن، با تهدید سطحی نگری و تکرار، بیش از واقعه ای که خودش موضوع عکاسی ست، روبرو
بوده است.... عاشورا واقعه ای ست و عزاداری عاشورایی، ارجاعی ست به این واقعه و
عکاسی از عزاداران، در موارد بسیار، به گزارش مصور پهلو می زند. فرا رفتن از لایه
های ظاهریِ این واقعه و دوری جستن از برخورد فرمالیستی با پدیده ای که وجه اِسنادی
آن برجسته است، برای نقب زدن به بن مایه های فرهنگی و اجتماعیِ آن، ضروری می نماید.
دو مجموعه "مشق" و "سبایا" با رویکردی مستند اما با پرداختی
اکسپرسیو، سعی در گریز از جنبه های عام و گزارشیِ عکس عاشورایی و دست یافتن به
ساحتی متفاوت دارد. ساحتی که قرار است مخاطب را به کاوش بیشتر واداشته، از بازنماییِ
صرف و صریح، بپرهیزد. و این همان چیزی ست که در عکاسیِ عاشورایی، هرچه می گذرد،
فقدانش بیشتر احساس می شود. اصولاً و از نگاهی عکاسانه و منتقدانه، عکاسی از مراسم
و آیینهای عاشورایی، تا جایی که عکس، صرفاً به رویه های بیرونیِ آن می پردازد و
وجهی نمایشی به خود می گیرد، به دلیل میلیونها (و شاید میلیاردها) عکسی که سالیانِ
سال، از این آیینها ثبت شده است، چندان دلیل موجهی نمی تواند باشد مگر اینکه با
رویکردی خاص و مبنای عکاسانه یا فلسفیِ خاص صورت پذیرد. و دو مجموعه ی علی حسینیان،
نخستین گام را برای عبور از این سطح و اقبال به آن وجه فلسفی برداشته است.
حذف رنگ، از فضایی که همواره بر رنگ به مثابه نیروهای خیر و شر (سبز و قرمز یا
سپید و قرمز) تأکید کرده است، بعنوان یک گام به سمت فضای دراماتیک تری که بر جنبه
های اسنادی و لایه های درونی ترِ آن تأکید می ورزد، موفق به نظر می رسد. برجسته
ساختنِ وجوهِ دراماتیکِ این واقعه و حالاتِ آدمهای آن از سویی، و تأکید بر کلیتِ
ماجرا و ظرفی که آدمها در آن، به وحدت رسیده اند، از سوی دیگر، دو روی یک اتفاق
را بازنمایی می کنند. به دیگر سخن، نمای بسته و محدود به چهره هایی که قرار است
بدون تکیه بر رنگ، به شخصیت آنها ارجاع بدهد، و نمای باز و فضایی که آدمها در آن
جزئی از یک کلیت شده اند، در نزدیک شدن به پس زمینه های حسی و عاطفیِ این اتفاق،
نسبتاً موفق عمل می کند.
و سخن آخر اینکه عکسهای علی حسینیان، قرار نیست مخاطب را از اتفاقی باخبر سازد
یا به او اطلاعاتی تصویری و مبتنی بر واقعیت ارائه دهد بلکه کارکرد عکسهای او،
رو در رو کردنِ مخاطب با وجهِ کمتر دیده شده یا مغفولی از یک اتفاق آشنا و واکاویِ
آن است.
English